این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
چقدر من این سرگرمی سوینگرز را دوست دارم! و دختران این بار، همه مدل به نظر می رسند. برای مردان خوب است! راستی، دقت کردی که هر سه دختر چطور دور مرد سیاهپوست آویزان شده بودند؟ آنها دیدند که او بزرگترین دیک را دارد و بلافاصله او را با توجه خود احاطه کردند. من برای همسرم متاسف بودم، اما دوست داشتم شرکت کنم.
من یک کونیلینگوس خوب انجام خواهم داد